اثرات دو مدل تمرین مقاومتی با زمانبندی خطی و غیرخطی بر ظرفیت عملکردی وشاخص هزینه فیزیولوژیک زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(MS)
پذیرفته شده برای پوستر
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22089/10thconf.2017.617
کد مقاله : 2997-10THCONF
نویسندگان
1استادیار، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
2سمیه دشتی، دانشجوی کارشناسی ارشد فیزیولوژی ورزشی کاربردی، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
3سبا اکبری، دانشجوی کارشناسی ارشد فیزیولوژی ورزشی کاربردی، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
چکیده
مقدمه: هدف این تحقیق بررسی اثر 8 هفته تمرین مقاومتی با دو نوع زمانبندی خطی (LP)و غیرخطی (NLP) بر ظرفیت عملکردی و شاخص هزینه فیزیولوژیک در زنان مبتلا به بیماری MSمیباشد.
روش شناسی: 19بیمار مبتلا به MS با درجه ناتوانی، (EDSS)، 09/1± 92/2 به صورت تصادفی به 3 گروه تقسیم شدند؛ گروه خطی (میانگین سن 3/9±39، قد 33/5± 156 سانتیمتر، وزن )58/11±08/61) (5n =)، گروه غیرخطی (میانگین سن 5/6 ± 40، قد 39/7 ± 160سانتیمتر، وزن 9/ 96 ± 21/69) (6 =n ) و گروه کنترل (میانگین سن10± 45، قد 7/3±157سانتیمتر، وزن 21/9±61/65) (8 =n). هر 2 گروه تمرینی علاوه بر مصرف داروهای تجویز شده، 5 حرکت مشابه (پرس سینه، پرس پا، جلوپا، پشت پا و پرس شانه) را 3جلسه در هفته با مدت زمان 90 دقیقه در هر جلسه و با شدت 30 تا 70% یک تکرار بیشینه (1RM) به مدت 8 هفته انجام دادند. گروه خطی هر هفته یک اضافهبار تمرینی خطی را دنبال میکرد؛ در حالیکه، گروه تمرینی غیرخطی شدتهای متفاوتی از تمرین را از هفته چهارم به بعد تجربه کردند. گروه گواه فقط داروهای تجویز شده را مصرف نمودند. 2 روز قبل و بعد از پروتکل تمرین مقاومتی، ظرفیتهای عملکردی بیماران از طریق آزمونهای 10 متر راه رفتن، 6 دقیقه راه رفتن، آزمون برخاستن و رفتن زمانبندی شده و تست 3 دقیقه پله بیماران مورد ارزیابی قرار گرفت؛ همچنین هزینه انرژی بیماران قبل وبعد از 8 هفته تمرین از طریق شاخص هزینه فیزیولوژیکی مورد مطالعه آماری قرار گرفت. از روش آماری کوواریانس برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده گردید.
یافته ها: نتایج پس از تجزیه وتحلیل دادهها، بین گروه غیرخطی و گروه گواه در تستهای زمان برخاستن و رفتن (p=0.001)، سه دقیقه پله (p=0.001)، ده متر راه رفتن (p=0.001) و تست 6 دقیقه راه رفتن (p=0.007) و بین گروه خطی وگروه گواه درتستهایزمان برخاستن و رفتن (p=0.001) و 10متر راه رفتن (p=0.01) تفاوت معناداری مشاهده شد. هیچ تفاوت معناداری بین گروه خطی و گواه در تست 6 دقیقه راه رفتن و تست 3 دقیقه پله و بین گروه خطی و غیرخطی در هیچیک از فاکتورها مشاهده نشد. هیچ تفاوت معناداری در شاخص هزینه فیزیولوژیک هیچیک از گروهها دیده نشد.
بحث و نتیجه گیری: باتوجه به نتایج آماری این مطالعه هر دو مدل تمرینی خطی و غیرخطی موجب افزایش ظرفیت عملکردی میشوند وهر دو نوع تمرین موثر میباشند اما ممکن است تمرینات غیرخطی موجب بهبود بیشتری در ظرفیت عملکردی در طول مدت زمان 8 هفته تمرین شوند.
روش شناسی: 19بیمار مبتلا به MS با درجه ناتوانی، (EDSS)، 09/1± 92/2 به صورت تصادفی به 3 گروه تقسیم شدند؛ گروه خطی (میانگین سن 3/9±39، قد 33/5± 156 سانتیمتر، وزن )58/11±08/61) (5n =)، گروه غیرخطی (میانگین سن 5/6 ± 40، قد 39/7 ± 160سانتیمتر، وزن 9/ 96 ± 21/69) (6 =n ) و گروه کنترل (میانگین سن10± 45، قد 7/3±157سانتیمتر، وزن 21/9±61/65) (8 =n). هر 2 گروه تمرینی علاوه بر مصرف داروهای تجویز شده، 5 حرکت مشابه (پرس سینه، پرس پا، جلوپا، پشت پا و پرس شانه) را 3جلسه در هفته با مدت زمان 90 دقیقه در هر جلسه و با شدت 30 تا 70% یک تکرار بیشینه (1RM) به مدت 8 هفته انجام دادند. گروه خطی هر هفته یک اضافهبار تمرینی خطی را دنبال میکرد؛ در حالیکه، گروه تمرینی غیرخطی شدتهای متفاوتی از تمرین را از هفته چهارم به بعد تجربه کردند. گروه گواه فقط داروهای تجویز شده را مصرف نمودند. 2 روز قبل و بعد از پروتکل تمرین مقاومتی، ظرفیتهای عملکردی بیماران از طریق آزمونهای 10 متر راه رفتن، 6 دقیقه راه رفتن، آزمون برخاستن و رفتن زمانبندی شده و تست 3 دقیقه پله بیماران مورد ارزیابی قرار گرفت؛ همچنین هزینه انرژی بیماران قبل وبعد از 8 هفته تمرین از طریق شاخص هزینه فیزیولوژیکی مورد مطالعه آماری قرار گرفت. از روش آماری کوواریانس برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده گردید.
یافته ها: نتایج پس از تجزیه وتحلیل دادهها، بین گروه غیرخطی و گروه گواه در تستهای زمان برخاستن و رفتن (p=0.001)، سه دقیقه پله (p=0.001)، ده متر راه رفتن (p=0.001) و تست 6 دقیقه راه رفتن (p=0.007) و بین گروه خطی وگروه گواه درتستهایزمان برخاستن و رفتن (p=0.001) و 10متر راه رفتن (p=0.01) تفاوت معناداری مشاهده شد. هیچ تفاوت معناداری بین گروه خطی و گواه در تست 6 دقیقه راه رفتن و تست 3 دقیقه پله و بین گروه خطی و غیرخطی در هیچیک از فاکتورها مشاهده نشد. هیچ تفاوت معناداری در شاخص هزینه فیزیولوژیک هیچیک از گروهها دیده نشد.
بحث و نتیجه گیری: باتوجه به نتایج آماری این مطالعه هر دو مدل تمرینی خطی و غیرخطی موجب افزایش ظرفیت عملکردی میشوند وهر دو نوع تمرین موثر میباشند اما ممکن است تمرینات غیرخطی موجب بهبود بیشتری در ظرفیت عملکردی در طول مدت زمان 8 هفته تمرین شوند.
کلیدواژه ها
موضوعات
Title
The effects of two model of resistance training with linear and non- linear periodization on functional capacity and physiological cost-index in women with Multiple Sclerosis (MS)
Authors
Abdolhosein Parno, Somayeh Dashti, Saba Akbaryi
Abstract
Introduction: The purpose of this study was to investigatetThe effects of Two Model of Resistance Training (RT) with Linear (LP) and Non- Linear Periodization (NLP) on Functional Capacity and Physiological Cost-index (PPCI) in Women with Multiple Sclerosis (MS).
Methodology: Nineteen untrained MS patients with Expanded Disability Status Scale (EDSS): 2.92 ± 1.09 were recruited and randomized either to 3 groups including: LP (n=5, age: 39 ± 9.3 years, height: 156 ± 5.33 cm, weight: 61.08 ± 11.85 kg), NLP (n=6, age: 40 ± 6.5 years, height: 160 ± 7.39 cm, weight: 69.21 ± 9.96 kg) and control group (CG; n=8, age: 45 ± 10 years, height: 158 ± 3.7 cm, weight: 65.61 ± 9.21 kg). Both training models performed the same 5 movements (chest press, leg extension, leg flexion, shoulder press, leg press) during 90 minute per session, 3 times a week and with intensity between 30 and 70% of 1RM for 8-week. The LP group, however, used a linear loading pattern per week, the NLP group experienced different intensities from the 4th week of program to the end. Control group only consumed specific drugs. Functional capacities were evaluated through 10 meters timed walk T, 6 minute walk T, Timed Up and Go test and 3 minute step test two days before and after training protocol. Also energy expenditure by Physiological Cost-index in patient were evaluated statistically before and after eight weeks. The data was analyzed using ANCOVA.
Results: Data analysis showed there were a significant difference between NLP and the CG in Timed up and go test (p=0.001), 3 minutes step test (p=0.001), test 10 m walking (p=0.001) and six-minute walk (p=0.007) and between LP and the CG in Timed up and go test (p=0.001) and test 10 m walking (p=0.01). There were no significant difference between LP and the CG in six-minute walk test and 3 minutes step test and between LP and NLP in above factors. There were no any significant changes detected for physiological cost-index for all groups.
Discussion: According to the statistical results of this research Both NLP and LP are effective but NLP may lead to greater improvement in functional capacity over an 8-week training period.
Methodology: Nineteen untrained MS patients with Expanded Disability Status Scale (EDSS): 2.92 ± 1.09 were recruited and randomized either to 3 groups including: LP (n=5, age: 39 ± 9.3 years, height: 156 ± 5.33 cm, weight: 61.08 ± 11.85 kg), NLP (n=6, age: 40 ± 6.5 years, height: 160 ± 7.39 cm, weight: 69.21 ± 9.96 kg) and control group (CG; n=8, age: 45 ± 10 years, height: 158 ± 3.7 cm, weight: 65.61 ± 9.21 kg). Both training models performed the same 5 movements (chest press, leg extension, leg flexion, shoulder press, leg press) during 90 minute per session, 3 times a week and with intensity between 30 and 70% of 1RM for 8-week. The LP group, however, used a linear loading pattern per week, the NLP group experienced different intensities from the 4th week of program to the end. Control group only consumed specific drugs. Functional capacities were evaluated through 10 meters timed walk T, 6 minute walk T, Timed Up and Go test and 3 minute step test two days before and after training protocol. Also energy expenditure by Physiological Cost-index in patient were evaluated statistically before and after eight weeks. The data was analyzed using ANCOVA.
Results: Data analysis showed there were a significant difference between NLP and the CG in Timed up and go test (p=0.001), 3 minutes step test (p=0.001), test 10 m walking (p=0.001) and six-minute walk (p=0.007) and between LP and the CG in Timed up and go test (p=0.001) and test 10 m walking (p=0.01). There were no significant difference between LP and the CG in six-minute walk test and 3 minutes step test and between LP and NLP in above factors. There were no any significant changes detected for physiological cost-index for all groups.
Discussion: According to the statistical results of this research Both NLP and LP are effective but NLP may lead to greater improvement in functional capacity over an 8-week training period.
Keywords
nonlinear periodized, linear periodized, Resistance training, functional capacity